کاغذکاهی

شایدکاغذ کاهی به خودی خود بی ارزش باشد،اما زمانی که به روی آن کلمات شروع به رقصیدن میکنند بسیار چشم نواز میشود!

کاغذکاهی

شایدکاغذ کاهی به خودی خود بی ارزش باشد،اما زمانی که به روی آن کلمات شروع به رقصیدن میکنند بسیار چشم نواز میشود!

استریبتیز روی میله های داغ

ماجرا یه روز سر یه چهار راه وسط انبوه مردمی که می آمدند و میرفتند اتفاق افتاد، از حرکت ایستادم و پلکی زدم یکدفعه هیچی نفهمیدم هیچی هیچی هیچی...

دلیل حضور اشیا و آدمها را نمی فهمیدم و همه چی کاملا پوچ و بی معنی شده بود، خندیدم،

چه چیز غریبی یافته بودم که پیشتر متوجهش نشده بودم، تا آن موقع همه چیز را پذیرفته بودم، چراغهای راهنما، ماشینها پوسترها میدانها، چیزها از این جهات پرت افتاده بودند جوری که انگار چیزهایی ضروری بوده باشند انگار  زنجیره ای از علت و معلول ها آنها را گرد هم آورده باشد.

بعد خنده روی لبم خشکید، شرمنده و خجالت زده شدم،  دستم را بالا بردم تا توجه مردم را به خودم جلب کنم داد زدم یه لحظه وایسید ، یه اشتباهى شده همه چی ناجوره، کارهامون بیخود و بی معنیست این وضعش نیست این اوضاع  کی تموم میشه؟

مردم دورم جمع شدند و با کنجکاوی وراندازم کردند  همینطور که وسطشان ایستاده بودم دستهایم را بالا و پایین میبرم، یکدفعه از تشریح عقیده ام از اینکه آنها را در بارقه و کشفی که به ناگاه روشنم کرده بود شریک کنم مایوس شدم و هیچ نگفتم، 

هیچی نگفتم چون لحظه ای که دستم را بالا بردم و دهانم را باز کردم انگار کشف عظیم را قورت داده باشم کلمات همینجوری بی حساب کشککى خارج شدند،

مردم پرسیدند: 

خب یعنی که چی؟ 

همه چی سر جاشه، همون جور که باید باشه، هر چیزی نتیجه چیز دیگریه ، همه چی با چیزهای دیگه جوره ما که چیز بیخود و اشتباهى نمی بینیم.

آنجا ایستادم، گیج و مبهوت دیدم انگار یکدفعه همه چیز باز سر جایش نشسته و معمولی به نظر می اید، چراغهای راهنما، میدانها، ،برجها، خطوط عابران پیاده، گداها، جماعت مردم، اما این هم آرامم نکرد بیشتر عذابم داد.

گفتم متأسفم شاید من اشتباه کردم خب اینجور به نظرم اومد،

اما درسته الان همه چی درسته، متأسفم، و از وسط نگاه های غضب آلودشان بیرون زدم و خلاص شدم.

باز حتی حالا هم هر وقت میفهمم که چیزی نمیفهمم آنوقت خود به خود از این امید لبریز میشوم که شاید باز آن لحظه من سر رسیده شاید یکبار دیگر باید هیچی را نفهمم باید یه فهم دیگر را که به سادگی به دست می اید و از دست میرود دست و پا کنم.